اون موقع بچه بودم و اگر ما به گیلان میرفتیم فقط به عشق عمو محمد میرفتیم. اونقدر مهربون بود و ما رو میبرد تو بازار میگردوند و با ما بازی میکرد جوری بود که وقتی صبح از خواب پا میشدیم تا وقتی که می خواستیم بخوابیم ...
اهتمام ویژه ای به شرکت در نماز جماعت داشت. اکثر نماز هایش را تا جایی که میتوانست به جماعت اقامه میکرد. هر وقت که من هم میرفتم مسجد وقتی میدید که من آمدم اگر در صف های جلوتر از من بود برمیخاست یا می نشست کنار من ...